- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها
آیِـنـه در آیِـنـه نـورِ مُـکَـرَم زیـنب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خـاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است با مُسَمَـط با قـصیـده با غـزل با مثـنوی صائِبی از اصفهـان و بیدلی از دهـلوی جودی و یَغـما و نَـیِّر شهریار و مـولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنـزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است نامِ او پُر کرده عالم را حجـابـش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محـمـلـش دارد تماشا و رکـابـش بیشتر گفت با عباس پُـشتـیـبـانِ پـرچـم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق پرستو میشود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو میشود هر که با خـورشید شد آیینـۀ او میشود دخـتـرِ شـاهِ نجـف هم شاه بـانـو میشود یک تن اما حـامـیِ نامـوسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین اصلاً او با اولین پـلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش ازآنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زینب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سـایـبـانی قـافـلـه دارد هنوز میرود پشتِ بـرادر فـاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت زینب سلام الله علیها
چـشـمـان تـو ادامـۀ دریــای کــربــلا زیـنـب شدی و زیـنـت بـابـای کـربلا با خطبه هات مثـل عـلی میشوی ولی با گریه هات حضرت زهـرای کـربلا ای سر بلند از تو حسیـن بن فـاطـمـه ای سر به زیر پیش تو سقای کـربـلا دیــروز اگـر نــبــود دَمِ آتـشـیــن تــو بـیـهــوده بـود قـصـۀ فـردای کــربـلا وقـت قـنـوت نـافـلـه هـای شـبــانـه ات شد مـلـتـمـس ترینِ تو مولای کـربـلا دشمن حریف یک نخی از معجرت نشد در چنگ توست پهنۀ صحرای کربلا بــانــوی آب و آیــنــه؛ بــانــوی آســمــان اصلا خودت برای دلم روضه ای بخوان: هنـگـام پَـر کآشیـدن و وقت سفر شده اشـک نـگــاه آخــر من بی ثـمـر شده بـا یــاد پـاره هـای تنت گـریـه میکـنم با آه سـیـنـه ام جـگــرم شـعـله ور شده این بازوی سپـر شده ام را شکسته اند حالا ببین که خواهر تو بی سپـر شده حتی تـوان سیـنه زدن هم نمانده است این بازوی شکسته عجب درد سر شده بعد از گذشت لحظـۀ گـودال رفـتـنـت یک سال و نیم خواهر تو خون جگر شده با هر نفس که بعد غمت میزدم حسین زخـمـی که داشتم به دلـم تازه تر شده بر حـال من نـسـوخت دل دشمنـت حسین عـمـداً مــرا زدنــد کـنــار تـنـت حـسـیـن
: امتیاز
|
نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
گریه بر تو به اهل ولا گـشتـه واجب الـسّـلامُ عــلـیــکِ یـا امُّ الـمــصـائـب ای که نورُ الهدایی، کوثر و هل اتایی، تو پیام آورِ کربلایی یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العـرب (۲ ) *********************************** آخرین دم به اشک و غم و سوز و آوا با حـسـیـنـت نمودی به بستر تو نجوا باشد ای دلبر من، لالۀ پرپر من، پاره پیراهنت در بر من یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العـرب (۲ ) *********************************** خود بگو که به گودالِ غربت چه دیدی بعد دلـبـر ز اهـل سـتـم چه کـشـیـدی ای غمت جاودانه، غربتت بی کرانه، سلسله کعب نی تازیانه یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العرب (۲ ) *********************************** کـن دعــا تـا بـه راه ولایـت بـمـانـیـم قـدر لـطـف و عـطای شما را بـدانـیم بهر ما کن دعایی، تا به راه خدایی، چون شهیدان شویم کربلایی یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العرب (۲ )
: امتیاز
|
نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
هـنگـامـۀ اشـک و درد و بـلا شـد زیـنـب شـهـیـد داغ کـــربــلا شــد واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴) ************************ بـا قـلـب پـر خـون و قــدّ خـمـیــده مـهـمـان شـده بـر یـار سـر بـریـده از وادی غـــربـت بــا دیـــدۀ تـــر رفــتــه بـه دیــدار امــامِ بــی ســر واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴) ************************ در وقت جان دادن غرق عـزا بود یـاد غــریـبِ دشـت کـــربــلا یــود بـوده بـه یـادِ آن دمـی کـه جــانـان جان داده در گودال با کام عطشان واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴) ************************ آنـدم که دیـده روی خـاک صحـرا افـتـاده خــونـیـن جـســم اربـاً اربـاً آنـدم که شـد پـرپـر از کـیـنـه لالـه جان داده در ویران دخت سه ساله واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴)
: امتیاز
|
نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها
ای دخـتـر عـلـی جانم فـدای تو آتش زده به جان داغ عزای تو(۲) محـبـوبـۀ خـدا، ای رزق تـو بـلا، دلـخـون کـربـلا جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو ******************************* هـسـتـی پیـمـبـر گـمـنـام کربلا ای در خـطابه ات پیغام کـربلا(۲) با تیغ خطبه ات، در پیش خصم دون، شد فتنه سرنگـون جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو ******************************* دیـدی به کربلا گـلهای پرپر و رأسِ به نیزه و مولای بی سر و(۲) غوغای فـتـنه ها، آتـش به خیـمه ها، سیـلی و بچـه ها مظلوم حسین حسین؛ مظلوم حسین حسین؛ مظلوم حسین حسین
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات
زیــنــبــم یــار آشــنــای تــوأم جـای مـانـده ز کـربـلای تـوأم شـعـله سر می کشد ز نـالۀ من مـن عـــزادار نــیـنــوای تــوأم تشنه لب لحظه های آخـر عمر یــاد ســقــای بــا وفــای تــوأم بـستـرم زیر تـابـش خـورشـیـد روضه خوان یاد بوریای توأم یــاد گــل هـای پــرپــر بــاغ و بــدن زیـر دسـت و پـای تـوأم وای از آن دم که حنجر تو شکست یـاد آن آخــریـن صـدای تــوأم یـاد رأس تـو روی نـیـزه و آن پـیـکـر بـر زمیـن رهـای تـوأم زخـم خـورده ز وقـت وا شدن پای دشمن به خیـمـه های توأم دم آخـــر بــیــا بــه بــالــیـــنــم کـه دوبــاره رخ تـو را بــیــنـم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات
ببـین در دیـده سـوی دیـدنـم نیست تــوان دادن جــان در تـنـم نـیـست چــنــان آبـــم نـــمـــوده آتــش تــو گـمـانـم جـسـم در پـیـراهـنم نیست ***************** لــبــاس تـو در آغـــوشــم بـــرادر صـدایـت مـانـده در گـوشـم برادر تو ماندی بی كفن بر خـاك صحرا چـگـونـه من كـفـن پـوشـم بــرادر ***************** همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست چـرا رفـتـی مـرا با خـود نـبـردی ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست ***************** بـبـیـن از داغ تو خـیـلـی شـكـستـم شـكـسـتـم كه چـنـیـن از پا نـشستم شـكـسـتـه دشمـنـت از بس دلـم را چنان گـشـتـم كه نشناسی كه هستم ***************** بــه یـــادت در نـــــوای آب آبــــم چــنـان تــو زیــر تــیــغ آفــتــابــم تو راحت خـفـته ای در خانـۀ قـبـر ولـی من از غـمـت خـانـه خـرابـم ***************** مـن و كـابـوس شـمـشـیـر و تن تو تـمـاشــای بـه غــارت رفـتــن تــو تو را سر نـیـزه ها بـردنـد و مـانده بـــرای مــن فـقـط پــیــراهــن تــو ***************** سـراسـر نـیـزه می بـیـنـم به خوابم سـر و سرنـیـزه می بیـنم به خـوابم هـمـیـن كه پـلـك بر هـم می گـذارم تو را بر نـیـزه می بـینم به خـوابـم ***************** دلـم هر روز سوی نـیـزه می رفت كه خونت در گـلوی نیزه می رفت چه می شد مـثـل سرهای شـهـیدان سر من هم به روی نیـزه می رفت
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان (عج) در وفات حضرت زینب
هی داد می زنیـم که از تو نـشانه نیست یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است، و یا که شکایت است آقا ببخش اگـر غـزلـم عـاشـقـانـه نیست خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و تـاریـخِ مـانـدگـاری آن جـاودانـه نیـست ما را به بـام خود بـنـشـان که بـدون تو در هـیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گـفـتـم بـیـا بـه خـانـۀ قــلـبـم؛ تـو آمـدی تو آمـدی ولی کـسی انـگـار خانه نیست بـا تـیـغ روزگـار چه بـهـتـر جـدا شـود وقـتی سـرم طـفـیـلـی این آستـانه نیست عجل عـلی ظهورک یا صاحب الـزمان دیگر زیـاد بر لـبـمـان این تـرانه نیست جـز در غـم کـمـان شدن عـمـه زینـبـت خون اشکهای جاری تو بی کرانه نیست مـرد از غـم نـمـردن در مـاتـم حـسـیـن بـر پـیـکـرش بگو که رد تازیانه نیست
: امتیاز
|
مدح و وفات حضرت زینب سلام الله علیها
بـر سـیـنـۀ خـود پـیـرهــنـت را دارم بــد جــور هـــوای دیــدنــت را دارم وا کـن گــرۀ مُـشـتِ مـرا تـا بــیـنــی با خـویـش عــقــیــقِ یـمـنـت را دارم ******************** این لحظه بدونِ سایه ات جانکاه است باز آ و بگو که فـاصـلـه کـوتـاه است هر چند تـمـامِ تَـنِ من هـم زخـم است کمتـر زِ هزار و نُهصد و پنجاه است ******************* گـفـتم که زِ ساربان پس اش می گـیرم یک روز نفس زنان پس اش می گیرم گـفـتـم کـه تـقـاصِ خـونِ لبـهـایـت را در شام زِ خیـزران پس اش می گیرم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت علی علیهالسلام
ﺷـﺄﻥ تو در انـدیـشۀ ما جـا شدنی نیست در کوزه که جا دادن دریـا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تـو لطـف کـنـی نـاشدنی ناشـدنی نیست طـبـعـی که نـپـرداخـت به نـام تو تلـف شد بـر خـاک نـوشـتـنـد عـلـی؛ در نـجـف شـد در خـلـقـت تو قدرت مـعـبـود عـیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از بـرکـت نــام تـو اذان نــیـز اذان شـد ســردار بــجــز مــیــثــم تــمــار نــداریــم مــا غــیــر عــلــی بـا احـدی کـار نـداریـم از ظـرفـیـت خـویش فـراتـر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟ از تو که خـدا گـفـتـه مکرر چه بگویم؟! هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم مـقـصـود تویی کـعـبـه و بتخانه بهانه ست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست نــام تـو شـده قـدرت بــازوی پـیــمـبــر در غـزوۀ احـزاب تویی یک تنـه لشکر یک ضـربـه ات از کـل عـبـادات فـراتر بـا فـاطـمـه شـد قـدرت تو چـنـد بـرابـر جـز آل پیمبر کسی حِـصن حـصین نیست یا فـاطمه گـفتی رجزی بهتر از این نیست بـایـد که به رخ ها بکـشـانی هـنـرت را آسـوده کن این مـرتبه تـیـغ دو سرت را رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را صـفـیـن مـحـیـاست بـیـاور پـســرت را چـشـم تو گره خـورده به ابروی اباالفضل وصل است به تو قدرت بـازوی اباالفضل
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
امشب خـدا از خـانـه اش جـلـوه نـموده از چـهـرۀ وجه الله ش پـرده گــشــوده رکن حرم شد چون گل شکوفا در بیت حـق کن حق را تماشا صاحب بیـت داور خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** کعبه مشرف شد که جانـانش عـلـی شد حق میزبان گردید و مهمانش عـلی شد نــقــطــۀ بـائ بــسـم الله آمــد قــرآن رسـیـده دسـت مـحـمـد بر دست دلدار دلبر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** قـرآن نـاطـق می کـنـد قــرآن تــلاوت عـطـر کـلامش بر حـرم داده طـراوت بر اهـل ایـمـان شد معنیِّ دین بوسد لـبـش را لبـهـای یاسیـن ساقیِّ حوض کوثر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** این خانه بی نام علی بیت الشرف نیست کعبه مقامی دارد اما چون نجف نیست دین بی ولای او نا تـمام است هرجا نهد پا بیت الحرام است شافع به روز محشر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
شادی به لـشـگر درد و غم غالبِ مــیـــلاد عــلــی بـن ابـی طـالـبِ آمـد؛ یــاور و یــار نــبــی اکــرم آمـد؛ صـاحـب عـزیز اسـم اعـظم حیدر/ سَروَره / صفدره / ساقیِ / کوثره حـرم قـشـنـگ شـیـر خـدا مکـه و مـدیـنـه و کـربـلا وعـدۀ من و شـمـا انـشالله نجف الاشرف و ایوان طلا یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲) ************************************** سُـرور سیـنـۀ عـاشـقـان یـا عـلـی یـار دیـریـنـۀ عـاشـقـان یـا عــلـی فـکـرت؛ هـمـیـشه سعـادت دل ما ذکـرت؛ تـا ابــد عــبـادت دل مــا مولا/ به لطفت / خوش دلیم / هَمَمون / سائلیم چـشم ما و قـدمت یا مولا فـقـر ما و کرمت یا مولا مـی پـره کـبــوتـرِ دل مـا به هوای حـرمت یا مـولا یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲) ************************************** بـه حــقّ یـــاوران راه احـــمــدی مالک و بوذر و حقّ حُـجـر عَدی مارو؛ فـدای عشق خودت کن آقا داریم؛ روی لب لحظه به لحظه آوا هستی/ وَجیهاً عندالله / سرُّ الله / وجهُ الله مس قلب مـا رو طـلا کن به ولا اسیر و مـبـتـلا کن مثل کـاظمی و باکـری ها ما رو هم زائر کربلا کن یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
امـامِ هـمـه دنـیـا، سـاقـی جـام کــوثــر خوش آمدی یا مولا،علی علی یا حیدر نور هُدا، شیر خـدا، خوش آمدی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا ذکر لبی، جان نـبـی، خوش آمدی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا آیــنــۀ، روی خدا، عـلـی عـلـی مــولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا نـابـودیِ، ظـلم و جـفـا، ایـنِ دعـای ما علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا بالا بـیـار، دستِ دعـا،عـلـی علی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا مُـنـتـقـمِ، فـاطـمـه و، ذُرّیـۀ طـاهـایـیــم علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
پخش سبک ( به سبک السلام ای خاتم پیغمبران ... ) السلام ای شمس تابان، یا علی جانم فدایت در شب میلادت آقا، کن نظر بر این گدایت منم خاک درت، غلام و نوکرت به قربان تو و، نبی و همسرت علی مولا علی، علی مولا علی ******************* شهرمکه از قدومت، غرق شادی وشعف شد مرغ جانم زائر صحن و سرایت در نجف شد دلـم شد منجـلی، ز نور تو جلی شده ذکـر لبـم، عـلی جانم علی علی مولا علی، علی مولا علی ******************* در شب میلادت ای گل، از کرم بر ما دعا کن یا علی جانم تو امشب، قسمت ما کربلا کن به لبها زمـزمـه، شده ذکر همه بگیر دست مرا، به جان فاطمه علی مولا علی، علی مولا علی ******************* آرزو داریم تو نجف، ذکر یا حـیدر بگیریم آرزوی دیـگـر ما، بـا دمِ حـیـدر بـمیـریم تو دادی عزتم، روا کن حاجتم دعا کن حَرَمت، بشه باز قسمتم علی مولا علی، علی مولا علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
آمد آن چشمۀ رحمت که جهان خرم از اوست آفتابی که درخشنده همه عـالـم ازاوست در گـلـستـان ولا لاله رخی چهره نمود که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست در حـریـم حــرم کـعــبـه بـه دنـیـا آمـد آنکه رکن حرم و پایۀ دین محکم از اوست فاطمه بنت اسد را پسری بوالعجب است مرحبا دختر شیری که چنین ضیغم از اوست آمد آن مـظـهـر قـدرت؛ که به تـأیید خـدا قدرت بازوی پیغمبر اکرم هم از اوست اســد الله و یــدالله بُـوَد؛ در دو جــهــان شرف آدم و رُجحـان بنی آدم از اوست آمد آن میر ولایت که پس از ختم رسل مسجد و منبر و تیغ و زره خاتم از اوست اوست باب حسن و همسر زهرای بتول پسری همچو حسین نابغه اعظم از اوست او نه از زادن در کعبه معزز شده است بلکه خود بیت خدا محترم و معظم از اوست تا بر افراشت چنان رایت مردانه چنین علم کفر نگون پشت دلیران خم از اوست گـر جـهـان در کـنـف پـرچـم اسـلام آید عجبی نیست که افراشته این پرچم از اوست کـاخ ایـمـان نـپـذیـرد خـلـل از فتنه کفر این بنائیست که پاینده و مستحکم از اوست مـخـزن عـلـم خـداونـد عـلی مـی بـاشـد جز نبی هر که علیم است علی اعظم از اوست آنچه گفتند بزرگان سخن مدح بر اوست وآنچه دارند ادیبان همه بیش و کم از اوست دوش دیدم که مؤید به صراحت می گفت نه همین طبع روان هر چه که من دارم از اوست
: امتیاز
|
سخنی با کعبه در ولادت حضرت علی علیهالسلام
ای کعبه امشب ناز کن بر آسمان ها و زمین از این که داری در بغل مرآت ربّ العالمین ای مولد شیر خدا، ای رشک فردوس برین وقت طواف روی حق، همراه جبـریل امین برگو به آواز جلی تحمید خود را این چـنین (لبّیک) ای جان جهان، مولا امیرالمؤمنین در اعـتـکـاف عـاشقی، از یـار استقبال کن حجّت قبولِ حق شده، ای کعبه امشب حال کن بت های کعبه بشنوید آمد خلیل بت شکن احیاگر دین خـدا ممدوح ذات ذوالـمـنـن پـرچـم به دوش قـافـلـه یـار نبی مـؤتمن در هر زمان و هر مکان آگه ز اسرار و علن اوصاف او از حد برون مدحش فراتر از سخن خُلقش حسن، خویش حسن، فرزند نیکویش حسن از هـیـبـت شیر خدا روی زمین افـتـاده اید هـمـراه کـلّ انـبـیـا ذکر عـلـی سـر داده ایـد ای فاطمه بنت اسد، الحق که شیر آورده ای فرمانروای معرکه، شیر دلیـر آورده ای بر خاتم پیغمبران امشب وزیر آورده ای بر آسمان ها و زمین خیر کثیر آورده ای بر شیعیان مرتضی امشب امیر آورده ای بـر آفـتـاب انـبـیـا مــاه مـنـیـر آورده ای بازوی ختم المرسلین،جان رسول است این پسر ابن عـم و دامـاد او، زوج بـتـول است این پـسر
: امتیاز
|
سخنی با کعبه در ولادت حضرت علی علیهالسلام
امــروز طــرحـی تــازه دارد آسـتـانـت رنــگــی دگــر دارد طــلای نــاودانـت بـوی خـدا پـیـچـیـده در هر جای خاكت عـطـری بـهـشـتی می وزد در آسمـانت تا آسـمـان هـفـتـم انـگـاری نـشـسته انـد صدها فرشته رو به صحـن بی كـرانت این جا مهیای چه رخدادی ست امروز؟ این راز شیرین چیست داری در میانت؟ از اشـتـیـاقِ دیـدنـش از شـوق وصلـش شـوری ست در عـمـق نگـاه مهربانت! یك زن سه روز است آمده در خلوت تو او را گـرفـتـی در بـغـل مـانـنـد جـانـت این دختر شیر است و تنها چند روز است آرامـشــی دارد بـه زیــر سـایــه بـانـت گفتند لب وا كرده ای ... او را به گرمی جــــا داده ای آرام بــیــن بـــازوانـــت فـرزنـد شـیـر آورده فـرزنـدی به دنـیـا كعـبـه! دهـان وا كن بگـو از میهـمانت
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
بازهـم آمد شب حـیـران شدن وقت جنون وقت پریشان شدن شـکــر نــوشـتــم بــرای دلــم آئـیـنـه ای گـوشـۀ ایـوان شدن کار من و حضرت جبرئیل شد تا به ابد دست به دامـان شدن پـرده بر افـتـاده خـدا خـواسته با هـمـۀ خـویش نمـایـان شدن تـازه از امروز به پیـغـمبران واجب عینی ست مسلمان شدن فصل شراب است به ما واجب است قـبـلـۀ مـا ابن ابـی طالب است هـست مـرا حـسـرت تـمـارها شیـعـه شـدم شیـعـۀ این دارها مـادر من تا که مرا شـیـر داد ناد عـلـی خـوانـده مـرا بـارها نـام تو گـفـتـیـم بـزرگی کـنـیم سایۀ گل هست بر این خوارها ما نه فقط ریخته پـیـغـمـبـران پیش کـش تو سر و دسـتـارها تا که پیمبر شب مـعـراج دیـد روی تـو را در هـمه تـالارها بر لب او نـام تو سـوگـنـد شد نـام تـو چـو نـام خـداونـد شـد کعبه گرفته به کفش جان خویش خاک شده خاک سلیمان خویش صاحب خانه به در خـانه بود کعبه پس ازاین شده مهمان خویش با همه بت های خودش سجده کرد بر قدم حضرت سلطان خویش کعبه به خود گفت که آخر رسید آنکه تو را ساخته دربان خویش بـایـد از این راه نـیـایـد امـیـر راه گشا راه به دستان خویش کـعـبـه قدم بر سـر افـلاک زد پیش علی سینۀ خود چاک زد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
خـیـره نـگـاه عـالـمـیـان سوی قبله بود حیران و بی قرار کسی موی قبله بود تاریخ در مسیـر تـکـامـل قـرار داشت در کل شهر نغـمـۀ هـو هوی قـبله بود کعبه ز شوق ناله زد و سینه چاک داد زخـمـش عمیـق تا لب ابروی قبله بود در نفی لات و هُبَّل و عُزّی علی رسید دیگـر زمـان چـهـچـه یـاهوی قبله بود از قـلـب قـبـلـه آمـدی و قـلـب قـبله ای یک قبـله ایستاده در آن سوی قبله بود پیش تو جن و انس و ملک سجده می کنند مسجود بودن عادت نـیـکـوی قبله بود هر جا که میروی به شما سجده می کنند از بس که در وجود شما بوی قبله بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
هستی امشب تا سحر اختر شماری می کند خواب هم در دیده ها شب زنده داری می کند بـاد اعـجـاز نـسـیـم نـو بـهـاری مـی کـنـد خاک را از اشک خود مشک تتاری می کند چاه زمزم اشک شوق از دیده جاری می کند کعبه چشمش در ره است و بیقراری می کند چشم بگشوده که صاحب خانه آید در حرم بـاغـبـان روح بـا ریـحـانـه آیـد در حـرم ای ملائک گـل برافـشـانـیـد بـام کعبه را بـیـشتـر گـیـریـد امشب احـتـرام کعـبه را با وضـو بـایـد به لب آریـد نـام کعـبـه را بشنود از چـار رکن امشب پیام کعـبـه را هم پیام کـعـبـه هـم ذکـر سـلام کـعـبـه را مـام کـعـبـه آورد با خـود امـام کـعـبـه را ای حـرم آمـاده شو تا میهـمان داری کنی میهمان خویش را در موج غم یاری کنی ای حرم آغوش خود بگشا که جانانت رسید میـهـمـان نه مـیـزبـان میـهـمـانانت رسید پایداری کن که رکن چار ارکـانت رسید شب بجای مـاه خورشید فـروزانت رسید مظهـر حُـسـن خـدای حیِّ مـنّـانـت رسید پیکر بی روح بودی تاکنون، جانت رسید بازکن در باز کن در حـیـدر آمد سوی تو شیر حق جان نـبـی با مـادر آمد سوی تو فـاطـمـه دعوت شده از سـوی دادار حرم چشم حق بین دوخت از هر سو به دیدار حرم تافت خورشید وجودش در شب تار حرم چون حجر بگذاشت روی خود به دیوار حرم هم حرم شد یار او هم گشت او یـار حرم با قـدوم حـضـرتـش افـزود مـقـدار حـرم او صدف بود و ولی الله اعـظم گـوهرش کعبه میگردید چون پروانه بر گرد سرش ناگهان انداخت گل از درد زادن روی او ریخت چون گوهر عرق از طلعت نیکوی او شد کمان از درد، سـرو قـامت دلجـوی او بی خبر از حال او هم قوم او هم شوی او او بـسـوی کـعـبـه چشم آفرینش سوی او با خـدا گرم سخن لعـل لب حـق گـوی او کی خـدا امشب تو از درد درونـم آگـهـی بسته راه از چار سو بر من تو خود بگشا رهی ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خداوند جـلـیـل ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل بستـه ام بر لطف تو از رشتۀ جـانم دخیل تو خـداونـد جـلـیل استی و من عـبد ذلیل بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل رو به سویت آمدم زیرا توئی بر من کفـیل یاریم فـرما که مهمان تو در این خانه ام باز کن راهی بسویت بر من و دُردانه ام کعبه امشب رکن دین را در بغل بگرفته ای مرشد روح الامین را در بغل بگرفته ای اصل قـرآن مبـین را در بغل بگـرفته ای جان ختم المرسلین را در بغل بگرفته ای هستی هست آفرین را در بغل بگرفته ای شیر حق حبل المتین را در بغل بگرفته ای قبلۀ دل کـعـبـۀ اهل یقـیـن است این پسر منجی عـالم امیرالمومنین است این پسر این همان دست خدا جان محمد حیدر است این هـمان آئـینه حُـسن خـدای داور است این همان شیرخدا شمشیر فتح خبیر است این علی یعنی تمام هستی پیـغـمـبر است این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است باطن است و ظاهر است و اول است و آخر است این مقام و زمزم و حجر و حجر سعی و صفاست پیشوای مسلمین و جانشین مصطفی است در کـنـار بیت جانش با دعـا دمسـاز شد ناگهان پیدا ز رب البـیت این اعجـاز شد دامن دیـوار چون چـاک گـریبان باز شد روح کعبه بر فـراز کعبه در پـرواز شد بر فلک از خشت خشت کعبه این آواز شد کین بـنـا ز آغـاز بر فـرزند تو آغاز شد ای حجرعاشق؛ صفا طالب، حرم پروانه ات ادخلی یا فـاطـمـه بگـذار پـا در خانه ات تا به کعـبه سرور و مولای عالم زد قدم کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم بـاز دیـوار حـرم از امـر حـق آمـد بـهـم دیگر اینجا کس نمیداند چه شد حتی حرم فاطمه بود و علی بود و خدای ذوالکـرم کارناید از کـلام و صفحه و دست و قـلم عقل مجنون و قلم عاجز زبان گنگ است و لال کس نمیداند چه شد جز ذات پاک ذوالجلال کس نمی داند چه شد جز ذات دادار علی کـعـبـه می گردد گرد شمع رخـسار علی از حـرم بـرعـرش می تـابـد انـوار عـلی آفرینـش داشت در سر شـوق دیـدار علی شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی بود ذکر حق به لب های گهـر بـار عـلی سنگ های کعـبه می گفتند با صوت جلی یا عـلـی و یا عـلـی و یا عـلی و یا عـلی ای حرم را قبله؛ ای ارواح را جان یا علی ای گدای سائلت فردوس و رضوان یا علی ای خـدا را در شب میـلاد مهمان یا علی ای به روی دست احمد خوانده قرآن یا علی کیستی تو پـاکـتـر از جان پاکـان یا عـلی کـیـستم من (میثم) آلـوده دامـان یا عـلـی هر که هستـم خـاک درگـاه مُحـبّـان توأم تو امام و رهبـر من، من ثـنـا خـوان توأم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد میشنید از هر سرِ مو: قـل هـو الله احد شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش به چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش شانه بر زلـفـش بزن بنت اسد! اما ببین بین گیسویش، هزاران دل نریزد بر زمین مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکتۀ باریک تر از مو، هنوز یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم یک دعا داریم، آن هم: «یا علی ویا عظیم» ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّـهُم» هستی، عـلی ازهمان روزیکه پیمان، پایِ خُم بستی، علی من نه آن اللهیام، مولا! نه این اللهیام جای من، امن است در ایمان، امین اللهیام عاقلان در مکه گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند میکشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون» میشویم السابقون، درعشقِ تو مولا!به صف میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
: امتیاز
|